فرزنــــد ایـــــران

به وبلاگ شخصی محمد جواد محمدی خوش آمدید!

فرزنــــد ایـــــران

به وبلاگ شخصی محمد جواد محمدی خوش آمدید!

هرج و مرج فرهنگی!

این چند روزی که مشهد بودم،متوجه یه مسائلی شدم که باید خدمتتون درموردش توضیح بدم:

1-روز اول که برای نماز مغرب با پدرم رفتیم حرم،پس از پایان نماز مغرب،یه مردی 50 ساله که در جلوی صف نماز بود،یه دفعه بلند شد و برای مردم سخنرانی کرد!میگفت:دست جووناتونو محکم بگیرید و بیارید تو مساجد تا سر براه بشن و نرن دنبال کثافت کاری و گناه!...البته خیلی چیزا میگفت اما اینش برام خیلی مهم بود.اولا،ببینید بعضیا چقدر از ما جوونا دید منفی دارن که فکر میکنن همه ی جوونا کثافت کار و گناهکار و کافر هستند! خوب این دو حالت داره:یکیش اینکه چون خودشون در جوونیشون کلی کثافت کاری کردن و حالا که کیفشونو کردن و دیگه لذتی براشون نمونده،اومدن دارن مارو نصیحت میکنن و فکر میکنن که جوونای امروز همشون مثل اینا هستن (البته من همه ی میانسال هارو نمیگما فقط بعضیاشونو میگم! یعنی افرادی که مثل همین آقا هستن که سخنرانی کرد) در حالت دوم اصلا به فکر و ذهنشون چپوندن که جوون گناهکار هست و هیچی حالیش نیست.همونطور هم که میدونید هم مورد اول و هم مورد دوم مقابله باهاشون کار حضرت فیل میباشد!!!...


ثانیا،قرار نیست که هرکی هرچی میدونه بره جلوی تریبون یا سخنرانی راه بندازه که ای مردم فلان کنید بصار کنید!!اینطور افراد انقدر کم عقلن که فکر میکنن خودشون یه پا دکتر علی شریعتی هستن و مردم هم بوق تشریف دارن (دور از جوون!) و فکر میکنن که تو این دنیا فقط خودشون عالم و بالغ و متفکر هستن.اگه قرار باشه که هرکسی یه چیزی میدونه بیاد جار بزنه که مردم اینکارو کنید اونکارو کنید دیگه هیچی سر جاش بند نمیمونه که!! البته خدارو سپاس که مردم ایران انقدر فهم و شعور دارن که حرف های امثال اینها رو گوش نکنن و این یه حُسن هست.!


2-نکته ی دوم،مربوط به امام های جماعت و خطبه هایی هست که آنها میخوانند.متاسفانه طوری جا افتاده که امام جماعت یا یک فرد که تحصیلات حوزوی داره هرچی گفت باید تمام و کمال به اون عمل بشه و هیچ اعتراضی رو هم نباید کرد.خوب از اثرات این فکر غلط چی میتونه باشه؟براتون میگم.یکیش اینکه یه نفر که اصلا از هیچی سر در نمیاره میاد لباس روحانی میپوشه و افکار پلید خودشو بوسیله ی لباسی که اصلا ارزش لازم برای پوشیدنشو نداره، برای مردم بیان میکنه و ان کسانیکه چنین افکار غلطی (منظورم همونی هست که در چند خط اول این نکته اوردم) تمام و کمال اونو می پذیرند و در جامعه عملیش میکنند و (از دیدگاه من) جامعه به تباهی کشیده میشه...تازشم شما دقت کنید خیلی از امام جماعت ها حرف تازه ای ندارن برای گفتن و همش مطالب تکراری رو مرور میکنند که باعث میشه از تاثیر حرفشون کاسته بشه...چون اگه بر یه مطلب مدام تاکید بشه مخاطب از اون مطلب زده میشه و دیگه اهمیتی به اون نمیده.


آخرین روز که مشهد بودیم پس از پایان نماز مغرب و عشا،یه حاج آقایی (البته فکر نکنم مکه هم رفته باشه) در مورد روابط مرد و زن و محرمیت و اینطور چیزا حرف میزد،من موندم اینا کی میخوان دست از سر حرف ها و پندهای کلیشه ای بردارن؟از بس اینجوری حرف زدن که دیگه هیییییچ اهمیتی (اکثریت مردم) به حرفاشون نمیدن.و حتی باعث میشه که خیلی از مخاطبان از اسلام زده بشن! حالا صحبتم یه چیز دیگست،ما برای چی این حرف های تکراری رو میشینیم گوش میدیم؟که چی بشه؟بابا بخدا خودمون عقل داریم لازم به این نیست که اینا هی تو گوشمون بخونن که اینکارو کن اونکارو کن.احساس میکنم که دیگه خیلی از ما داریم تبدیل میشیم به برده ی چنین افرادی چون هرچی میگن رو قبول میکنیم و عمل میکنیم! یکی نیست بیاد این وسط بپرسه ،آقایی که داری مارو براه راست هدایت میکنی،چرا باید رفتار ما با هم اینگونه باشه،اصلا دلیل فلان حرفت چی بود؟مقصودت از این حرفات چیه؟این حرفا رو به چه دلیلی میزنی؟اصلا از کجا معلوم که اون چیزی که داری میگی راست باشه؟ ...زمانیکه اینجوری این هارو سوال پیچ کنیم میفهمیم آیا اینا حرف راست میزنن یا نه ؟آیا اینا انسانهای سالمی هستن یا نه؟ آیا صلاحیت ارشاد مردم رو دارن یانه....مرحوم فخرالدین حجازی میگفت:«یک نفر بی عقل اومده بالای منبر مردم رو به مسخره گرفته و هرچی هم دلش میخواد میگه اما یکی نیست از این آقا بپرسه که چراااااا؟برای چه؟چرا اینگونه که تو میگویی باید باشد؟ مردمی که چرا نداشته باشند،آزادی هم نخواهند داشت.»

نه تورو خدا یه ذره به این چند کلمه حرف این مرحوم متفکر فکر کنید،آیا ما عقل نداریم؟ آیا ما شعور نداریم؟تا چرا نداشته باشیم هیییییچ وقت آزاد نخواهیم بود!

امیدوارم که همه ی ما جرئت چرا گفتن را داشته باشیم

موفق باشید


نظرات 14 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ب.ظ

استاااااااد محمد جواد محمدی
میفرمودیه
اما واقعا با حرفات موافقم راستی این فخرالدین حجازی کی هست این حرفش خیلی جالب بود!


خوشحالم که باهام موافقی
بفرما برو آدرس زیر در مورد فخرالدین حجازی بید!!
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%B2%DB%8C

امین دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:41 ب.ظ http://motehavvvelin.mihanblog.com/

مطلب خوبی بود ولی بهتر نیست از جو مردم مشهد هم کمی صحبت میکردی ؟؟
نه مردمی که دور و بر حرم میچرخن !
مردم جاهای دیگه ی مشهد ، وضعیتشون رو دیدی آیا ؟؟
مشهد یه شهر مذهبیه ؟؟ مردمش چه قدر پایبند هستن ؟؟ خیلی از مفاهیم دینی ما دلیل عقلی دارن ، دیگه حجاب که جزو اون مفاهیم پایه و پیش پا افتاده و حتی عقلی هست ...
اینجا جای بحثش نیست ، ولی زیاد هم خوب نیست خیلی با افراط به مسایل نگاه کنی دوست گلم ...

1-بحث من حجاب نبود!
2-درمورد بد حجابی کلی مطلب دارم که بخوای مفصل بحث میکنیم
3-اصلا و ابدا افراط نبود چرا؟چون واقعا هم همینه.قرار نیست آدم کسی رو که نه میدونه سابقش چیه،چه زندگی ای داشته و اصلا نوع زندگیش چی بوده رو قبول کنه و به حرفاش عمل کنه
نمیخوام یه وقت رابطمون خدشه دار بشه،اما،امین جان تعریفت از افراط (شایدم تفریط) اشتباهه!!

ناسلی دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ب.ظ

دیگه خیلی شورشو در اوردی

اینطوریا هم که میگی اگه بشه خیلی اثرات مضر تری میتونه داشته باشه

به نظر من نباید به تکرار اعتراض کرد باید به نفهمیه افرادی که براشون پی در پی تکرار میشه ، اعتراض کرد

اول از همه یه سوال:
اخر نفهمیدیم شما نسلی هستی یا ناسلی!؟
کی میگه؟
ببین
اگه کسی عقل و شعور داشته باشه خودش میتونه به مسائل پی ببره.یارو میاد هرچی دلش میخواد میگه و میره بعد ما باید حرفشو باور کنیم؟
اصلا و ابدا
من شخصا به هرکسی که اعتماد کنم گوش میدم...حالا به نظر تو چجوری باید اعتماد پیدا کنم؟
باید ازش بپرسم دلیلت چیه برای حرفت؟
هروقت جواب سوالای منو منطقی داد بهش اعتماد میکنم
راستی داش محمد همین تکرار هست که باعث میشه خیلی از قوانین اجرا نشه

SinA دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ب.ظ

دوستان گلم اشتباه نکنید....
اتفاقا از نظر بنده کاملا حق با محمد جواد است
ببینید باید شما واقع نگر باشید.چون،واقعا هم همینه،قرار نیست هرکی بیاد هرچی دوست داره به مردم بگه که!!
ثانیا!
این پست داش ممد جوادمون جنبه ی روانشناسی داشت.باید دقت بیشتری رو بکار میبردید...من چندان به وبلاگش سر نمیزدم اما این پست رو خودش گفت که بخونم.راستش ما دوتایی توی روانشناسی داریم تحقیق میکنیم و تویه سایت روانشناسی با هم همکاری!!!
این پست بیشتر لحاظ روانشناسی داشت عزیزان
محمدجان موفق باشی!

ممنونم سینا جان!
ببین درست که من از بعد روانشناسی بیشتر حرف زدم
اما به نظرم مخالفت دوستان بخاطر تعصبی هست که روی اون عزیزان دارند!

افی گربه دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ب.ظ

من کاملا باهات موافقم.دقیقا هم نظر باهم هستیم.

خداروشکر

فرزاد سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ق.ظ http://baghbagho.com

فرصت نکردم همشو بخونم. فقط شماره 1 و مقداری از 2 رو خوندم! باید بگم که احسنت و باهات موافقم!

خیلی ممنونم فرزاد جان

محدثه سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ق.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

بعله!
من خودم به شخصه دوس ندارم کسی در مورد کارایی که من باید بکنم فکر کنه و تصمیم بگیره و منو مجبور به انجامش کنه؟!
اما چ میشه کرد؟!
هرکیو تو قبر خودش میذارن!

منم همینطور
نمیدونم والا چه باید کرد
فکر کنم راهی بجز افسوس خوردن نیست!

آلافام سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ب.ظ

من باهات موافقم کاملا
به نظرم باید فقط به حرف اون کسایی که بهشون اعتماد داری گوش داد نه کس دیگه ای
راستی سخنرانی ها فخرالدین حجازی رو داری؟
من تو نت هرچقدر گشتم بیدا نکردم!!

بسیار ممنونم
راستشو بخوای تو نت نیست و حجمش هم زیاده و بخاطر اونم نمیتونم واستون بذارم

noogina چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ http://noogina.blogfa.com

به طور شدیدی باهات موافقم........
ولی خیل خوب میشه اگه درمورد تیپو قیلفه و حجاب باهم بحث نکنیم و نظر ندیم چون هر کسی دوست داره اونجوری که کیخواد باشه.........
مقسی محمد جان واقعا باهات موافقم.........

البته باید بگم که بالاخره هرکی هر نظری داره باید به قوانین وضع شده احترام بذاره و اونا رو نقض نکنه!
قابل شما رو نداشت

Roya.k چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:34 ب.ظ

خوب آره باید به قوانین هرکشوری احترام گذاشت مگر اینکه ضد حقوق بشر باشه
حجاب هم یکی از قوانین عقلی و عرفی اسلام هست
پس باید رعایت بشه
قرار نیست هرکسی هرکاری تو جامعه دلش خواست انجام بده که
پس باید حجاب که یه قانون هم هست رعایت بشه
باهات موافقم محمد جواد.
خییییییلی هم موافقم!

علی پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ب.ظ http://hees.blogsky.com

خداحافظ....................

ا آخه چرا؟

مصطفی پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ب.ظ http://manoghalam.mihanblog.com

اگر به دنبال چیزی واقعا ناب می گردید سرچشمه ها را بجویید.

چشم
ممنون
حالا شما گوش دادی؟

Mohammad پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://vatandoost.blogsky.com

مصطفی جان شرمنده من موضوع هارو قاطی کردم و فکر کردم این نظرت واسه پادکست هست!

امیرحسین دولتی جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:13 ب.ظ http://siah-mashgh.mihanblog.com

محمد جواد عزیز
تا حدودی باهات موافقم. در مورد اینکه خیلی از سخنرانان و منبری های ما حرف تازه ای برای گفتن ندارن شکی نیست. در مورد اینکه تعداد زیادی از روحانیون لباس پوشیده ما هم علم کمی دارند، باز شکی نیست اما ...
مساله اینجاست که مطلبت از جایی شروع شد که یک نفر از میون جمعیت (حالا نمی دونم ملبس یا غیر ملبس) بلند شد و شروع کرد به موعظه. شما خودت اعتراض کردی؟! مسلما نه. اما در کل من هم باهات موافقم که هرکسی نباید مجال ارشاد داشته باشه چون معلوم نیست که حرفش درست باشه.
اما ربط این موضوع به روحانیون یه کمی گنگه!! چون فردی که شما گفتی اونطوری که من برداشت کردم روحانی نبوده و بهتر بود اعتراض یه این رفتار رو از اعتراض به بی سوادی و عقب افتادگی برخی روحانیون جدا می کردی.
اما در کل باز هم تاکید می کنم که با مضمون حرفت موافقم اما با نوع نگارش مخالف.
موفق باشی

خوب من همون اولش نوشتم که به دوچیز پی بردم که دوتاش از هم جداست!
اما چشم از این به بعد بهتر نگارش میکنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد