با سلام خدمت دوستان.....
بالاخره پس از مدتها تونستم وبسایت جدیدمو با نام "پارسیا" که نا مستعار بنده هم هست افتتاح کنم...
ازتون خواهشمندم که دیگه به این وبلاگ سر نزنید و به وبسایت جدیدم برید. از این پس مطالب بنده در اون وبسایت قرار میگیره!
با آرزوی موفقیت ایران و ایرانی
آدرس وبسایت :
سلام...
مادر بزرگم امروز جمعه بعد از سال ها زجر ورنج به رحمت خدا پیوست...
من یه چند روزی نیستم
خیلی بد بود خییییییییییلی.......
هنوز صداش تو گوشمه....
تو خونه ی ما هم فوت شد...
از همتون التماس دعا دارم
در حالی که در این روز ها تمامی مسیحیان عید "کریسمس" را جشن میگیرند و ما نیز خود را در جشن ها شریک میدانیم،چند صد سال پیش، مردی از تبار بوشهر، از تبار جنوب، در همین روزها برای بیرون راندن انگلیسی ها و هلندی های متجاوز،همراه یارانش به جنگ با آنها می پرداخت.
مردی که غیرت ملی ودینی او هیچگاه اجازه آن را نمیداد که اجنبی های متجاوز حتی وجبی از خاک میهنش را چپاول کنند.
آری! اوست میرمهنا! کسی که مردم بوشهر به یاد او و دلاوری هایش درخت سدری را بنام « کُنار مهنا» کاشتند و همان کس که به پاس تلاش هایش جزیره و بندری را هم " میر مهنا " نامیدند.
« سال نو میلادی بر هم میهنان مسیحی و پاسداشت دلاوری های میرمهنای بزرگـــــ بر ایرانیان فرخنده باد»
ادامه مطلب ...
سلام!
خوب هستید؟ خوش هستید؟ اینبار با یه پست اومدم که حال و هوای همتون رو عوض می کنه.اینبار با یه پست طنز اومدم.البته این طنزی که میذارم از اونجا که شخصیت خودم هم کلا جدی هست،طنز ادبی هست، و لحنش با طنز های درِ پیتی فرق داره! :دی!
این طنزی که در ادامه ی مطلب این پست خواهم گذاشت، طنزی هست از مرحوم "کیومرث صابری" یا "گل آقا"که خودش نوعی حقیقت رو بیان میکنه؛منکه شخصا از این طنز نتیجه گرفتم که گاهی اوقات انقدر سخت گیری میکنیم که چند وقت دیگه از سخت گیری های خودمون پشیمان میشیم.
حال شما این طنز رو حتما بخونید و در آخر هم بگید که چه نتیجه ای از این طنز گرفتید و متوجه چه نکاتی شدید ؟!
" راستی دوستان گل من رفتم تا بعد از امتحانات نوبت اول برگردم،بدرود تا درودی دیگر"
ادامه مطلب ...