فرزنــــد ایـــــران

به وبلاگ شخصی محمد جواد محمدی خوش آمدید!

فرزنــــد ایـــــران

به وبلاگ شخصی محمد جواد محمدی خوش آمدید!

یک جشن، یک قهرمان

در حالی که در این روز ها تمامی مسیحیان عید "کریسمس" را جشن میگیرند و ما نیز خود را در جشن ها شریک میدانیم،چند صد سال پیش، مردی از تبار بوشهر، از تبار جنوب، در همین روزها برای بیرون راندن انگلیسی ها و هلندی های متجاوز،همراه یارانش به جنگ با آنها می پرداخت.


   مردی که غیرت ملی ودینی او هیچگاه اجازه آن را نمیداد که اجنبی های متجاوز حتی وجبی از خاک میهنش را چپاول کنند.

  آری! اوست میرمهنا! کسی که مردم بوشهر به یاد او و دلاوری هایش درخت سدری را بنام « کُنار مهنا» کاشتند و همان کس که به پاس تلاش هایش جزیره و بندری را هم  " میر مهنا " نامیدند.


« سال نو میلادی بر هم میهنان مسیحی  و پاسداشت دلاوری های میرمهنای بزرگـــــ بر ایرانیان فرخنده باد»

ادامه مطلب ...

یـــــلدا


شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از 30 آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند.

این شب در نیم کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.

ادامه مطلب ...

احمقان محض!

پس از اینکه مستند "یادمان جاویدان" رو توی وبسایت آپارات آپلود کردم.انتظار داشتم که این جنبشی ها بیان و نظرات بسیار بچگانه و مضحکشون رو بدن!


یکی اومده بود میگفت :«کوروش یه ظالم و بت پرست بود» آخه یکی نیست به این مردک بی سر و ته بگه که آخه تو چجوری به این نتیجه رسیدی؟بر چه اساس این مزخرفات رو از اون دهن نه چندان پاکت داری میدی بیرون که میگی کوروش ظالم بوده؟ اصلا چقدر تحقیق کردی درمورد تاریخ ایران که داری این چرت و پرت هارو میگی؟ اصلا تا حالا اسم تاریخ به گوشِت خورده؟ بلدی که پارس رو با چه "س" مینویسن؟

ادامه مطلب ...

مستند یادمان جاویدان

ساخت،میکس و گردآوری : محمد جواد محمدی

ثروت کوروش

زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی. کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟ گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت. کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.کورش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.